۲. * بعد برو * :: سایه

سایه

کنون ای سرگردان , در کدام ساعت از شب ایم؟!

۲. * بعد برو *

به نیمکت چوبی انتهای پارک خیره میشوم ؛ مدت زیادی آنجا می‌نشستی ، میروم و از آن میپرسم : خط اخمش را یادت هست ؟ یا چین کنار چشم هایش وقت خنده¿

 

پر واضح است که پاسخی نمی یابم ، من از سر اقبال یا از سر ادبار میان انیمیشن هایی که وقتی قدم به کابینت بالایی نمی‌رسید ، می دیدم  ، زندگی نمی‌کنم ؛ باید بپذیرم به دورانی رسیده ام که زندگی برایم شمشیرش را از رو بسته ، و قرار نیست روی مبل بنشینم و خیال کنم خلبان بوئینگ ۷۴۷ هستم و بقیه هم آب به ریشه تازه سبز شده یِ رویایم بریزند ؛ حال باید تشخیص بدهم هر فرد در هر لحظه از کدام نقابش استفاده کرده ... درد هست ، اما مثل قدیم تر ها با چایی نبات حل نمی‌شود ، درد هست اما گوشی نیست تا با گفتنش ، کمی از سنگینی روی شانه هایمان کم شود ، درد هست اما دگر من آن آدم سابق نیستم که بیانش کنم ؛ حال که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم من هیچگاه زبان باز نکردم که حرف هایم با دال آغاز شود ، با " ر " به وسط برسد و به دال ختم شود ، من همیشه و همیشه گوش بودم  ، در آینده نیز گوش خواهم ماند ، گوش بودن به مراتب ساده تر از صوت بودن است ، دست کم آسوده خاطری که حرف هایت کوچه به کوچه و محل به محل بین چهره های نا آشنا بُر نمی‌خورد ...

.

.

دستی به نیمکت چوبی سرد می‌کشم ، سرما برایم عادی است ، هر روز با یک شیء سرما به جانم می افتد ، با یک نگاهِ سرد ، سخن سرد و حتی افکار سرد ...

دیگر برای بازگشتت شوق ندارم ، حتی از برگشتنت محزون هم نمی شوم 

بی تفاوت شده ام ، 

هم نسبت به تو 

هم نسبت به همه 

و حتی 

نسبت به خودم ...

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
aramm 0_0
۱۹ بهمن ۱۱:۴۹

زیادی خوب بود پسر(:

پاسخ :

قلب بهت (=
حامد احمدی
۲۰ بهمن ۰۱:۱۲

این شکل بیان را دوست دارم. که ابتدا فضا واقعی است، سپس وارد گفتگو می‌شود با خودش، آنگاه که ما غرق تفکر او شدیم، دوباره بازمی‌گردد به فضای واقعی.

و خیر از یک دوری می‌دهد. اما ضربه پایانی، یک تغییر احساس را نشان می‌دهد. تمایل نداشتن به پیوند، حاصل بزرگ شدن و تجربه انواع دردها و ترس های مختلف. یک پیچیدگی درونی تقریبا هر انسان زیرکی، در دوران جوانی. اما این دوران احتمالا به خوبی سپری می‌شود. صبر. تامل. و مقداری شانس.

پاسخ :

بله درسته ، پس به ذهن پر از کش مکش من خوش اومدین ...
 امیدوارم واقعا بزرگ شده باشم ، صبر سخته ، و شانس ... فکر نمی کنم آدم خوش شانسی باشم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیوندها
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان