بایگانی فروردين ۱۴۰۳ :: سایه

سایه

کنون ای سرگردان , در کدام ساعت از شب ایم؟!

فاقد محتوایِ مفید

.

 ۱/ من جزئیات رو در مورد همه متوجه میشم، اما فقط در مورد یه عده خاص بروز میدم.

و امان از اون روزی که اون عده خاص ذوقم رو کور کنن... حقیقتا گویی برای مدتی کل وجودم کور خواهد شد. 

 

۲/حس می‌کنم چیزهایی که دوست دارم، داره یادم میره.

مثلاً وقتی یکی می‌نویسه من عاشق ماه‌ام، عاشق گربه‌هام و... به این فکر میکنم که چه چیزی رو دوست دارم؟ و یادم نمیاد. 

من نخل رو دوست دارم، و همیشه در شهر های شمالی توجهم رو جلب می‌کردن.

همیشه دلم میخواسته برم یه نخلستان رو ببینم؛

اما اگر ازم می‌پرسیدن چه چیزهایی رو دوست داری؟ یادم نمیومد بگم یکی از چیزهایی که دوست دارم نخله.

تا الان که یه کانال راجع به نخل حرف زد و برای من هم یادآوری شد.

 

۳/ تعطیلات زیاد بود و الان دیگه دلم نمیخواد برگردم به خوابگاه و دانشگاه. جزوه‌ها و دفترهایی که با خودم آورده بودم، تو این مدت حتی دستم بهشون نخورد... 

 

همینطور نوشتم و نوشتم. دوازده خط، سیزده خط.نوشتم و نوشتم و گلایه کردم. یهو به خودم اومدم و گفتم: این وضعیت که داری ازش گلایه می‌کنی، همون چیزیه که اگر به دستش نمی‌آوردی، دیگه معلوم نبود چه چیزی بتونه خوشحالت کنه یا از شرمساری‌ت کم کنه. پس به جای همه اون‌ها فقط خدا رو بابت چیز هایی که داری شکر کن.

 

۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
پیوندها
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان