۶. خ سین ت میم :: سایه

سایه

کنون ای سرگردان , در کدام ساعت از شب ایم؟!

۶. خ سین ت میم

 

 

گاه باید خندید بر غمی بی پایان ¿¡

نه صرفا همیشه ;

گاهی هم باید قبول کنی تو یه غروب تابستونی که از باشگاه برگشتی ، تو یه کوچه خلوت و تاریک ، اون نفری از تیم مقابل که زدی زیر چشماش بادمجون کاشتی ، رفیقاشو جمع کرده و حالا تو رو اونجا تنها گیر آورده ؛ بنابراین ... تا جا داری ازشون کتک میخوری ¡ خستگی بعدشو حس کردی ؟ خب .. گاهی همین طوره ، همون قدر خسته ای ... ولی هیچکدوم از اون اتفاقات ابتدایی نیفتاده .. آره ! خیلی بی دلیل خسته ای .

شاید اینجور مواقع روحمون خسته‌اس، شایدم شخصیت دنیای موازیمون از دفتر کار دلخواهش برگشته خونه و خستس

هوم ؟!

 

۲ نظر ۵ موافق ۰ مخالف
تیپزا
۲۴ بهمن ۲۱:۴۰

بسیار ممنون برای مطالب خوب شما.

پاسخ :

متشکرم 
حامد احمدی
۲۶ بهمن ۰۷:۳۵

بی دلیل خسته بودن. چیزی به این عنوان نداریم. مثل بی دلیل شاد بودن. هرچیزی دلیل داره. یعنی موازی ما آن طرف عالم شاد باشه، ما هم شادیم؟

پس خوش به حال موازی من!

 

پاسخ :

بی دلیل نه به معنایِ واقعیِ کلمه ؛ شاید یه دلایلی داره که اصلا خوشایند نیستن و یه جوری میخوام ازشون فرار کنم . . .
خوش به حالش *

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیوندها
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان