دوراهیِ حذف و انتشار :: سایه

سایه

کنون ای سرگردان , در کدام ساعت از شب ایم؟!

دوراهیِ حذف و انتشار

 

یه مدت که مغزم توانایی چیدن کلمه ها توی چندین سطرو داشت ، همون موقع که با کلی تردید ، منو به سمت انتشار سوق میداد ، به آرشیو اینجا نگاه کردم . اتفاقی بهمن و اسفند هر دو ۸ پست داشتن ... یادمه فکر کردم که همین روند حالا به صورت غیر اتفاقی و از پیش تعیین شده ادامه پیدا کنه ، اما نشد و فرودین و اردیبهشت نصف اون شدن ، خرداد دوباره نصف دو ماه قبلش و تیر به کل خالی موند... گذر تیر حس نشد ، همونطور که گذر ۲ سال گذشته حس نشد ...
نه اینکه حس نشده باشه ، چرا
به تکراری که برام رقم زدن پوزخند زدم ،
و همه چیز بدتر شد ...
هنوزم آشفتگی از سر و کولم بالا میره
دردا و ناخوشی هارو یادگاری برام گذاشتن ؛
خستگیشون به تنمه بدون اینکه تقویم ذره ای بهم رحم کنه و بذاره بفهمم هر روز چه طعمیه ...
برای تبرعه کردن خودم ، دارم خودمو گول میزنم ...
قبلا هم فکر کنم اینجا گفتم که به واقعی بودن حال خوبم شک میکنم ، سابقاً پای انرژی منفی خودم میذاشتم اما حالا میبینم حق دارم ، همه چیز توهمه ...
در نهایت اهمیتی که بهت القا میکنن براشون داری ، وجود نداره ...
این کسی که الان هستم ، تنها حسی که میدونه واقعیه ، تنفر نسبت به خودشه ...
امید ... خیلی غریبه ، خیلی
برای چیزایی که میدونم برام مهمن ، حاضر نیستم قدم از قدم بردارم ، سر شدم ...
نمیدونم از چیه ، حماقت ؟
قطعاً همینه ولی شور لازمه ، اشتیاق ...
که نیست ، مطلقا نیست

تسلط به هیچ چیزی ندارم ، نه به خودم ، نه به اطرافم که چی میگذره
مثل همون کسی که با کشتی به سفر میره ،
اما اون الان خواب روی یه تیکه چوبه و دریا به هر سمتی که بخواد میبرتش ...
ولی اون حتی نمیدونه کشتی شکسته و داره رویا میبینه ...
بنده دست باد شده و این باده که براش تعیین میکنه کجا باید دوباره زندگیش آغاز بشه ، یا به پایان برسه .

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیوندها
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان