چرت و پرت ؟ نمیدونم ... :: سایه

سایه

کنون ای سرگردان , در کدام ساعت از شب ایم؟!

چرت و پرت ؟ نمیدونم ...

مشکل از همین - ندونستنِ متوالی - شروع شده
از وقتی جواب و علت هر چیزی نمیدونم‌ه ،
دیگه کلاف زندگی از درستم در رفته...
داره خیلی زود ازم دور میشه و من نمیرم سراغش تا بیارمش و کارمو ادامه بدم ،
داشتم می‌بافتم
یه لباس برای خودم
اما حالا بافتنی‌م تو شروع رها شده
نباید ندونسته شروعش می‌کردم ، من نه کلاسشو رفتم نه کسی بهم یاد داده...
ولی
پاهام جون نداره برم کلافی که حالا انتهاشو هم  نمیبینم ، جمع کنم
انگار هیچ وقت راه رفتن بلد نبودم...
به همون اندک بافتنی درهم برهمم دست زدم ، به آنی گره‌هاش از هم باز شد
دیگه بافت نبود ، نخ حالت گرفته بود
‌کاش نخ صاف بود ، مثل روز اول
اینطوری کمتر دلم میسوخت.

۱ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
سجاد ...
۰۳ ارديبهشت ۰۴:۱۷

نه که چرت نیست بلکه حکایت انسان هاست . اونقدر ضعیف و باری به هر جهتیم که دست بهمون بزنن وا میریم ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیوندها
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان