-
من دیگه وقت برای اینکه بگردم دنبال اون کسی که بشه باهاش حرف زد ، ندارم ... دیگه وقت ندارم یکیو پیدا کنم که ثانیه ای درکم کنه ، هر چند الانم که فکر میکنم من قبلا دنبال همچین چیزایی نبودم که انتخاب کردم .. انتخاب کردم و اون انتخاب داره رنجم میده ولی من برام مهم نیست و موندم .. موندم چون من باید پای انتخاب اشتباهم بمونم ، الان وقت این نیست که برم بگم اصلا یادت میاد من تا حالا درست حسابی حرف زده باشم ؟! آره تو منو برای حرف زدن انتخاب کردی ، بهم گفتی " دوست دارم ، همیشه خوب بودی برام " ، ولی خب گفتیم که من همینم ، میخوای بمون ، نمیخوایم ....
گفتی کسیو میخواستی که صد در صد برات باشه .. نمیدونم منظورت از صد در صد چیه ولی من خیلی برات وقت گذاشتما ، دیدی اصلا ؟!
من خیلی شبا خودم داشتم با خودم میجنگیدم که اشکام نیاد پایین و نیومد ..
ولی خب حرفای تو رو تا تهش میشنیدم ...
گفتی دارم غلط میرم و بیا جلومو بگیر ..
ولی من متنفرم از خودم که اون شب بیدار بودم و اومدم جلوتو بگیرم ... تو اون شب منو تو بغض خفه کردی ...
الان نباید برم ، چون اگه برم فکر میکنی مثل آدمای اطرافت دارم بهت ضربه میزنم ،
ولی من اگه محکوم بشم ساکت نمیمونم .. ولی میدونی الان جونِ متقاعد کردن تو نیست که متوجه بشی اونی که طلبکاره منم ،
ولی تف تو این به اصطلاح صمیمیت که سه چهار روز هیچ حرفی رد و بدل نمیشه و تهش سکوت با " سلام ، خوبی " شکسته میشه و بعدش تمام ...
پ.ن : ۱۴۰۰ رو چجوری پیش بینی میکنین ؟!
من مطمئنم برام پر اضطراب تر از ۹۹ میشه ،
ولی حالا که داره پر استرس تر میشه ، کاش غم و اعصاب خوردی یکم به نفع این استرسای پیشرفت کرده ، کناره گیری کنن"