دنیا خیلی عجیبه. جایی که فکر میکنی آخر دنیایی، نمیدونی چیزهایی منتظرته که یکم بعد با تمام وجود از خدا میخوای ازت نگیرتش؛ در حالی که چند وقت قبل دلت میخواست بمیری.
دنیا خیلی عجیبه. با تقریب خیلی زیادی، نزدیک به صد درصد، شرایطت تغییر ناپذیره اما تو هنوز باهاش کنار نیومدی و نمیدونی کی میخوای به پذیرش برسی. هر روز بیشتر از قبل روانت به تاراج میره و جسمت تحلیل. هر روز بیشتر از قبل از تنهاییات به نحو احسن استفاده میکنی تا اونقدر اشک بریزی شاید یکم سبک شی.
پ.ن: اون تقریبها رو برای دل خودم نوشتم، با اطمینان کامل هیچ چیز قرار نیست تغییر پذیر باشه.
دنیا خیلی عجیبه. هم دلت میخواد انجامش بدی و هم دلت نمیخواد. پروسه کنار اومدن خودت با خودت از کنار اومدنت با بقیه سختتره. دلتو خوش کردی به اینکه چیزی که قسمتت باشه از کنارت رد نمیشه.
اما واقعا کاش خدایا چیزی که قسمتمونه از کنارمون رد نشه. بمونه. تا همیشه زیبا و ماندگار.
زندگی خیلی عجیبه و ما عجیبتر.